ساکاشویلی در مصاحبه اخیر خود با خبرنگار یورونیوز در تفلیس و قبل از سفر به ایتالیا گفت که گرجستان همیشه خواسته است غربی باشد. اگر کمی با نحوه صحبت کردن ساکاشویلی و ادبیات خاص او آشنا باشید، ممکن است این گفته را بخشی از تعارفات همیشگی او در گفتگو در مورد فرهنگ و اقوام مختلف برداشت کنید اما بنظرم این تعارف شبیه همان تعارفهای معروف بچه های جنوب تهران نیست و کارنامه میشا نشان میدهد که اون اینبار واقعن برای مهمان، شام خاصی تدارک دیده است و در صورت ورود مهمان تنها به اضافه کردن آب آبگوشت بسنده نخواهد کرد.ساکاشویلی در مصاحبه مزبور میگوید:
گرجستان یکی از قدیمی ترین کشورهای مسیحی است و همیشه خواسته است غربی باشد، اما از نظر جغرافیایی از غرب دور مانده است. این خواسته به مانند رویاییست که هیچگاه تحقق نیافته، اما همیشه وجود داشته است. حال بخت یار ما بوده که گرجستان به عنوان یک کشور به حیات خود ادامه داده و ما این فرصت را داریم که به ریشه های تاریخیمان و اروپا باز گردیم. باید دید.
آیا واقعن آن طور که ساکاشویلی میگوید ، مردم گرجستان در طول تاریخ خواسته اند که غربی باشند؟ این سئوالی است که تاریخدان ها باید به آن جواب بدهند ولی لااقل من در طول تاریخ 11 سال اخیر که به گرجستان رفت و آمد دارم، چنین خواسته یا رویایی را متوجه نشدم. بنظرم برای درک این گفته ساکاشویلی میتوانیم بجای نگاهی به تاریخ گرجستان، نیم نگاهی به تاریخچه زندگی ساکاشویلی داشته باشیم. شاید او دارد از رویاها و ارزش های درونی خودش حرف میزند وبه کل گرجستان فرافکنی میکند. او در بخش دیگری از همین مصاحبه میگوید:
اشتیاق ما به غرب بر پایه اولویت های جغرافیایی نیست، بلکه بر اساس ارزش های داخلی است. به باور من عامل نزدیکی ما با غرب باور مشترکمان به وجود جامعه باز و دمکراتیک است که در آن نظرات مخالف تحمل شود.
این یکی دو جمله اخری که قطعن از همان تعارف هاست
گرجستان یکی از قدیمی ترین کشورهای مسیحی است و همیشه خواسته است غربی باشد، اما از نظر جغرافیایی از غرب دور مانده است. این خواسته به مانند رویاییست که هیچگاه تحقق نیافته، اما همیشه وجود داشته است. حال بخت یار ما بوده که گرجستان به عنوان یک کشور به حیات خود ادامه داده و ما این فرصت را داریم که به ریشه های تاریخیمان و اروپا باز گردیم. باید دید.
آیا واقعن آن طور که ساکاشویلی میگوید ، مردم گرجستان در طول تاریخ خواسته اند که غربی باشند؟ این سئوالی است که تاریخدان ها باید به آن جواب بدهند ولی لااقل من در طول تاریخ 11 سال اخیر که به گرجستان رفت و آمد دارم، چنین خواسته یا رویایی را متوجه نشدم. بنظرم برای درک این گفته ساکاشویلی میتوانیم بجای نگاهی به تاریخ گرجستان، نیم نگاهی به تاریخچه زندگی ساکاشویلی داشته باشیم. شاید او دارد از رویاها و ارزش های درونی خودش حرف میزند وبه کل گرجستان فرافکنی میکند. او در بخش دیگری از همین مصاحبه میگوید:
اشتیاق ما به غرب بر پایه اولویت های جغرافیایی نیست، بلکه بر اساس ارزش های داخلی است. به باور من عامل نزدیکی ما با غرب باور مشترکمان به وجود جامعه باز و دمکراتیک است که در آن نظرات مخالف تحمل شود.
این یکی دو جمله اخری که قطعن از همان تعارف هاست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر